handless بى دست
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه handler
handler “گرداننده ،برنامه اى با يک کار منحصر بفرد که کنترل يک ورودى ،خروجى ،يا دستگاه ذخيره ،دسته گذار،رسيدگى کننده ،مربى ،نگاهدارنده کامپيوتر : يک فايل يا تسهيلات وقفه را بعهده دارد دستگذار ورزش : مددکار بوکسور”
Read More »ترجمه کلمه handleing time
handleing time علوم مهندسى : زمان بررسى
Read More »ترجمه کلمه handled
handled دسته دار
Read More »ترجمه کلمه handlebar
handlebar دسته دو چرخه ،فرمان
Read More »ترجمه کلمه handle the ball
handle the ball ورزش : دست زدن توپزن به توپ
Read More »ترجمه کلمه handle escutcheon
handle escutcheon “روقفلى فرمان علوم مهندسى : روقفلى دسته”
Read More »ترجمه کلمه handle bar arm
handle bar arm علوم مهندسى : دسته فرمان
Read More »ترجمه کلمه handle-bar
handle-bar “دسته دوچرخه ،فرمان علوم مهندسى : دسته موتورسيکلت”
Read More »ترجمه کلمه handle
handle “با دست عمل کردن ،دست داشتن دسته ،نگهدارنده ،اداره کردن بازى ،مددکارى بوکسور،سيم بين چکش و دستگيره( پرتاب چکش)،دستگيره جابجا کردن ،قبضه شمشير،وسيله ،لمس ،احساس بادست ،دست زدن به ،بکار بردن ،سرو کارداشتن با،رفتار کردن ،استعمال کردن ،دسته گذاشتن علوم مهندسى : ضامن دستگيره کامپيوتر : گيره معمارى : دستگيره قانون ـ فقه : خريد و فروش کردن ورزش ...
Read More »
فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی