provisional order قانون ـ فقه : دستور موقت ادارى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه producers burden of tax
producers burden of tax “بار ماليات توليد کنندگان بازرگانى : سهم توليد کنندگان از ماليات”
Read More »ترجمه کلمه provisional frame
provisional frame ورزش : ان بخش از بازى بولينگ که گوى موقعى پرتاب شده که بخش قبلى مورد اعتراض است
Read More »ترجمه کلمه producers cooperative company
producers cooperative company قانون ـ فقه : شرکت تعاونى توليد
Read More »ترجمه کلمه provisional driver
provisional driver ورزش : راننده تازه کار ارابه
Read More »ترجمه کلمه parapraxis
parapraxis روانشناسى : کنش پريشى
Read More »ترجمه کلمه provisional ball
provisional ball ورزش : گويى که به علت گم شدن يا خروج گوى قبلى از محدوده مورد استفاده قرار ميگيرد گويى که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلى خطا يا مورد اعتراض بوده
Read More »ترجمه کلمه producible
producible قابل توليد
Read More »ترجمه کلمه provisional assignee
provisional assignee قانون ـ فقه : مدير تصفيه موقت
Read More »ترجمه کلمه producing
producing قانون ـ فقه : اقامه ارائه کردن
Read More »
فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی