فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
component life علوم نظامى : عمر قانونى يک وسيله
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه component forces
component forces “نيروهاى تشکيل دهنده يک يکان يکانهاى تابعه معمارى : نيروهاى مولفه علوم نظامى : قسمتهاى تابعه يک عمليات مشترک”
Read More »ترجمه کلمه component end item
component end item علوم نظامى : قطعات و اقلام تجهيزات عمده
Read More »ترجمه کلمه component efficiency
component efficiency علوم هوايى : ميزانى براى اندازه گيرى بازده يک قسمت از يک ماشين
Read More »ترجمه کلمه component drawing
component drawing “رسم جزيى علوم مهندسى : رسم قطعات”
Read More »ترجمه کلمه component command
component command علوم نظامى : قرارگاه نيروى شرکت کننده در عمليات فرماندهى نيروى مسلح شرکت کننده درعمليات
Read More »ترجمه کلمه component change order
component change order “دستور تغيير قطعات يک وسيله علوم نظامى : دستورالعمل تغيير يک نيروى شرکت کننده در عمليات”
Read More »ترجمه کلمه component
component “جزء سازنده ،عنصر،قطعه ،جزء ساختمانى ،مولفه بردار،سازنده ،جزء در شيمى ،سازا،جسمهاى ترکيب کننده ،همنهند،جزء( ترکيب دهنده)،قسمت ،عضو،اجزاء،ترکيب کننده ،ترکيب دهنده ،جزء،مولفه علوم مهندسى : عضو قسمت کامپيوتر : جزء الکترونيک : مولفه معمارى : جزء شيمى : جزء سازنده روانشناسى : جزء زيست شناسى : مولفه نجوم : مولفه ورزش : مولفه علوم هوايى : همنه علوم نظامى : ...
Read More »ترجمه کلمه comply
comply “موافقت کردن ،براوردن ،اجابت کردن بازرگانى : مطابق با”
Read More »ترجمه کلمه complot
complot “دسيسه ،دوزوکلک ،سازش علوم نظامى : توطئه کردن”
Read More »