ترجمه کلمه conference

conference “موتمر،کنفرانس ،مشاوره ،کنگاش ،گفتگو،مذاکره ،همرايزنى قانون ـ فقه : کنفرانس بازرگانى : کنفرانس ورزش : انجمن باشگاهها علوم نظامى : سخنرانى”

ترجمه کلمه conferee

conferee )conferree(مشاوره کننده ،همرايزن

conferderation اتحاد،معاهده ،هم پيمانى

confer همرايزنى کردن ،اعطاء کردن ،مشورت کردن ،مراجعه کردن

confedration of states قانون ـ فقه : دولت جديدى تشکيل نمى شود

confederative اتحادى ،اتفاق کننده

confederation اتفاق ،اتحاد،هم پيمانى ،هم عهدى ،معاهده

confederate “همدست( در ازمايشها)،هم پيمان ،متحد،موتلف ،متفق کردن قانون ـ فقه : متفق کردن يا شدن روانشناسى : همدست”

confederacy “ايالات هم پيمان ،هم پيمانى ،اتفاق ،پيوند،اتحاديه قانون ـ فقه : هم پيمانى”

confectionery صنعت شيرينى سازى ،قنادى