فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
consul “نماينده اى است که از کشورى به کشور ديگر اعزام مى شود تا مصالح و منافع شخصى و تجارى اتباع کشور متبوع خود را در کشور مرسل اليه حفظ کند،کنسول ،قنسول قانون ـ فقه : سر کنسول بازرگانى : رايزن علوم نظامى : مشاور”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه consuetudinary
consuetudinary مرسوم ،عرفى ،عادى ،معمول
Read More »ترجمه کلمه consuetude-est-alterra-lex
consuetude-est-alterra-lex قانون ـ فقه : عادت قدرت قانونى دارد
Read More »ترجمه کلمه consuetude
consuetude اعتياد،رسم وروش ،عادت
Read More »ترجمه کلمه consubstantiation
consubstantiation هم گوهر
Read More »ترجمه کلمه consubstantiate
consubstantiate همجنس کردن ،هم جنس دانستن ،هم ذات شدن ،ازيک جنس شدن
Read More »ترجمه کلمه consubstantiality
consubstantiality همجنسى ،همذاتى
Read More »ترجمه کلمه consubstantial
consubstantial هم جوهر،هم گوهر،هم جنس ،هم طبيعت
Read More »ترجمه کلمه construing
construing تفسير،تعبير
Read More »ترجمه کلمه construe
construe تفسير کردن ،تعبير کردن ،استنباط کردن
Read More »