ترجمه کلمه contemptibly

contemptibly چنانکه سزاوارخوارى باشد،بطورقابل تحقير

ترجمه کلمه contemptible

contemptible قابل تحقير،خوار،پست

contemptibility قابليت ،تحقير،پستى ،خوارى

contempt og court قانون ـ فقه : اهانت به دادگاه

contempt “اخلال در نظم دادگاه ،تحقير،اهانت ،خفت ،خوارى قانون ـ فقه : در CL ممکن است اين جرم به وسيله جريمه يا زندان يا هر دو کيفر داده شود اهانت”

contemporize هم زمان کردن ،معاصرکردن

contemporary “معاصر،همزمان ،هم دوره قانون ـ فقه : معاصر”

contemporaneousness هم زمانى ،همروزگارى

contemporaneously بطورهمزمان ،بطورمعاصر،باهم ،دريکزمان

contemporaneous هم زمان ،معاصر،هم عصر