contour flying “پرواز از روى عوارض زمين علوم نظامى : پرواز به طور مماس با عوارض زمين يا سينه مال”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه contour flight
contour flight علوم نظامى : پرواز سينه مال از روى عوارض زمين پرواز در مسير عوارض زمين
Read More »ترجمه کلمه contour electrode
contour electrode “الکترود پروفيلى علوم مهندسى : الکترود دوره دار”
Read More »ترجمه کلمه contour bund
contour bund معمارى : بند در امتداد خط تراز
Read More »ترجمه کلمه contour analysis
contour analysis کامپيوتر : تجزيه و تحليل کرانه اى
Read More »ترجمه کلمه contour
contour “فرم دادن ،شکل دادن ،منقابل ،ضد،فرم ،شکل ،طرح پيشخوان ،بدنه ،پست و بلندى ،محيط مريى ،دوره ميزان منحنى ،محيط مرئى ،خط فاصل درنقشه هاى رنگى ،نقشه برجسته ،نقاشى کردن ،طراحى کردن ،حدفاصل علوم مهندسى : هيکل معمارى : خط کناره نما شيمى : کانتور روانشناسى : نماى کرانى علوم هوايى : خط واصل علوم نظامى : عوارض زمين”
Read More »ترجمه کلمه contortive
contortive پيچنده
Read More »ترجمه کلمه contortionist
contortionist بندباز،کسى که بدنش را کج ومعوج ميکند
Read More »ترجمه کلمه contortion
contortion ازشکل اندازى ،کج کردن ،شکنج
Read More »ترجمه کلمه contort
contort از شکل انداختن ،کج کردن ،پيچاندن
Read More »