controlled passing “عبور کنترل شده علوم نظامى : عبور و مرور کنترل شده”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه controlled net
controlled net “شبکه مخابراتى کنترل شده علوم نظامى : مدار کنترل شده مخابراتى”
Read More »ترجمه کلمه controlled mosaic
controlled mosaic “موزاييک کنترل شده علوم نظامى : موزاييک تنظيم شده”
Read More »ترجمه کلمه controlled inventory
controlled inventory “اقلام ذخيره کنترل شده علوم نظامى : مواد کنترل شده اقلام بررسى شده”
Read More »ترجمه کلمه controlled interception
controlled interception علوم نظامى : رهگيرى کنترل شده
Read More »ترجمه کلمه controlled fragmentation
controlled fragmentation “مهمات با ترکش کنترل شده علوم نظامى : گسترش کنترل شده ترکشها”
Read More »ترجمه کلمه controlled exercise
controlled exercise “مانور کنترل شده علوم نظامى : تمرين کنترل شده”
Read More »ترجمه کلمه controlled environment
controlled environment علوم هوايى : محيطى که در ان کميتهايى از قبيل دما فشار ترکيب اتمسفرى تابشهاى يونيزه کننده و ميزان رطوبت در مقادير مناسب براى موجودات زنده يا سخت افزار نگه داشته ميشوند
Read More »ترجمه کلمه controlled effects
controlled effects “اثرات کنترل شده علوم نظامى : جنگ افزارهاى با اثرات کنترل شده”
Read More »ترجمه کلمه controlled economy
controlled economy “اقتصاد تحت کنترل بازرگانى : اقتصاد ارشادى”
Read More »