controller “کنترل شده ،تنطيم کننده ،کنترولر،رگولاتور،بازرس ،حسابدار مميز،ناظر،کنترل کننده علوم مهندسى : ناظم کامپيوتر : کنترل کننده الکترونيک : دستگاه فرمان قانون ـ فقه : صائن ،ناظر زيست شناسى : واپا علوم نظامى : کنترل کننده”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه controlled war
controlled war “جنگ محدود علوم نظامى : جنگ پيش تنظيم”
Read More »ترجمه کلمه controlled variable
controlled variable کامپيوتر : متغير کنترل شده
Read More »ترجمه کلمه controlled thermonuclear reaction
controlled thermonuclear reaction علوم هوايى : جوش هسته اى کنترل شده تحت شرايط ازمايشگاهى براى توليد توان مفيد
Read More »ترجمه کلمه controlled stick steering
controlled stick steering “دستگاه فرمان کنترل شده ،اهرم فرمان خودکار علوم نظامى : دسته دنده خودکار”
Read More »ترجمه کلمه controlled sampling
controlled sampling روانشناسى : نمونه گيرى کنترل شده
Read More »ترجمه کلمه controlled reprisal
controlled reprisal “انتخاب بررسى شده راه کار علوم نظامى : انتخاب کنترل شده راه کار”
Read More »ترجمه کلمه controlled rectifier
controlled rectifier الکترونيک : يکسوکننده تنظيم پذير
Read More »ترجمه کلمه controlled port
controlled port “بندر نظامى کنترل شده علوم نظامى : بندر کنترل شده”
Read More »ترجمه کلمه controlled pattern
controlled pattern “بارريزى کنترل شده هوايى علوم نظامى : بارريزى با استفاده از گسترش معين چترها”
Read More »