convergence “انحراف ،کجى شبکه ،تقارب نصف النهارات کج کردن ،همگرايى ،تقارب کامپيوتر : همگرائى الکترونيک : همگرايى شيمى : همگرايى روانشناسى : همگرايى زيست شناسى : همگرايى نجوم : همگرايى علوم هوايى : همگرايى علوم نظامى : کجى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه converged sheaf
converged sheaf علوم نظامى : مروحه جمع
Read More »ترجمه کلمه converge
converge “تقارت پيدا کردن ،به هم جمع شدن ،توجه بيک نقطه يا يک مقصد مشترک ،(ر ).تقارب خطوط،وجود تشابه ،همگراشدن ،همگرا بودن علوم نظامى : به هم نزديک شدن”
Read More »ترجمه کلمه conventual
conventual متعلق بخانقاه ( زنان تارک دنيا)
Read More »ترجمه کلمه conventionally
conventionally برطبق ايين ورسوم قراردادى – مطابق قرارداد
Read More »ترجمه کلمه conventionalize
conventionalize باعرف وعادت وسنت وفق دادن ،سنتى کردن
Read More »ترجمه کلمه conventionalization
conventionalization توافق با ايين و رسوم ،هم رنگى با ايين و رسوم
Read More »ترجمه کلمه conventionality
conventionality مطابقت با ايين ورسوم قراردادى ،پيروى از سنت قديم
Read More »ترجمه کلمه conventionalist
conventionalist کسيکه پيروايين هاى قراردادى ورسمى باشد
Read More »ترجمه کلمه conventionalism
conventionalism پيروى از رسوم
Read More »