ترجمه کلمه counter ion

counter ion شيمى : يون مخالف

ترجمه کلمه counter intelligence

counter intelligence علوم دريايى : ضداطلاعات

counter insurgency علوم نظامى : ضد شورش

counter guerilla “ضد چريکى علوم نظامى : ضد گريلايى”

counter gambit ورزش : گامبى متقابل

counter force علوم نظامى : نيروى مقابله با وسايل استراتژيکى دشمن استفاده از نيروى هوايى و موشکهاى استراتژيکى براى تخريب نيروى دشمن

counter flood “اب گيرى ضد انحراف ناو علوم نظامى : متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان”

counter fire “اتش متقابل علوم نظامى : اتش ضد اتشبار بر عليه دشمن”

counter fert عمران : ديوار يا تيرى که براى محافظت و استحکام در پشت ديوار ساخته ميشود

counter espionage “ضد جاسوسى علوم نظامى : عمليات ضد جاسوسى”