ترجمه کلمه countermine

countermine “عمليات ضد مين ،توطئه متقابل ،با دسيسه متقابل خنثى کردن علوم نظامى : سيستم تخريب مين به طور خودکار”

ترجمه کلمه countermeasures (cm)

countermeasures (cm) “اقدامات متقابل ،پيش گيريهاى متقابل اقدامات کنترلى علوم نظامى : اقدامات ضد عمليات دشمن عمل متقابل”

countermeasure پارسنگ ،اقدام متقابل

countermark انگ دوم باره ،انگ بالاى انگ

countermarch تغيير جهت حرکت ارتش ،تغيير روش ،عقب گرد کردن

countermand “حکم ناسخ ،فسخ کردن ،لغو کردن ،برگرداندن حکم صادره ،ممنوع کردن قانون ـ فقه : احضار کردن”

counterinvestment روانشناسى : نيروگذارى بازداشتى

counterinterval علوم نظامى : فاصله ميزان منحنى

counterintelligence survey “بررسى ضد اطلاعاتى علوم نظامى : تحقيقات ضد اطلاعاتى”

counterintelligence “سازمان ضد جاسوسى علوم نظامى : ضد اطلاعات”