cover an angle ورزش : زاويه اى را بستن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cover all
cover all رولباسى ،بارانى يا روپوش
Read More »ترجمه کلمه cover (to)
cover (to) “تامين کردن ،جبران کردن بازرگانى : پوشش”
Read More »ترجمه کلمه cover (for banknotes)
cover (for banknotes) “پشتوانه( اسکناس) قانون ـ فقه : پشتوانه”
Read More »ترجمه کلمه cover
cover “سقف زدن ،روکش کردن ،پوشانيدن پوشش ،بازى دفاعى ،مانور کردن بطوريکه قايق عقبى جلو نيفتد محافظت از بدن با شمشير،پوشش( بيمه)،تامين زيان و خسارات بيمه ،بسته بندى ،حفاظ،جان پناه ،خفاگاه پوشاندن ،انجام دادن ،اختفاء،مخفى در بر گرفتن ،حايل شدن ،حاوى بودن درپوش ،روپوش ،دريچه ،نگهبان مخابراتى پست بگوش ،پوشاندن ،جلد کردن ،پنهان کردن ،طى کردن ،تامين کردن ،پوشش ،جلد،رويه ...
Read More »ترجمه کلمه coventry
coventry نام شهرى است درانگلستان
Read More »ترجمه کلمه covenantor
covenantor اجتماع اشخاص هم پيمان براى انجام کارى
Read More »ترجمه کلمه covenantee
covenantee کسيکه باوپيمانى کرده باشند،متعهدله
Read More »ترجمه کلمه covenant runing with land
covenant runing with land “شرط منضم به مالکيت زمين قانون ـ فقه : تعهد يا شرطى است مربوط به زمين که جزء لازم و لايتجزاى ان محسوب مى شود و بنابراين به تنهائى قابل انتقال نيست”
Read More »ترجمه کلمه covenant real
covenant real قانون ـ فقه : شرطى در يک سند که وراث مشروط عليه را در مقابل مشروطه يا خريدار متعهد مى کند شرط قابل تسرى به وراث
Read More »