ترجمه کلمه croaker

croaker غار غار کننده ،وزغ يا کلاغ

ترجمه کلمه croak

croak صداى غوک يا وزغ ،صداى کلاغ ،غارغار کردن ،چون غوک يا قورباغه صدا کردن

critique “تجديد نظر کردن در،فن انتقاد،مقاله انتقادى قانون ـ فقه : انتقاد کردن علوم نظامى : جلسه انتقاد بعد از عمليات”

critico-historical انتقادى وتاريخى

criticize “نقد ادبى کردن ،انتقاد کردن ،نکوهش کردن قانون ـ فقه : انتقاد کردن علوم نظامى : مورد انتقاد قرار دادن”

criticizable قابل انتقاد،انتقاد پذير

criticism “انتقادى ،نقد ادبى ،انتقاد،عيبجويى ،نقدگرى ،نکوهش قانون ـ فقه : انتقاد”

criticaster ناقد بى اطلاع ،نقاد کم مايه

criticalness خرده گيرى( ،صلاحيت ) انتقاد،اهميت موقع

critically wounded “شديدا مجروح علوم نظامى : مجروح خطرناک”