فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
cross compiler کامپيوتر : کامپايلرى که روى يک ماشين اجرا مى شود در حاليکه اين ماشين با ماشينى که اين کامپايلر براى ان طراحى شده است تا کدهايش را ترجمه کند تفاوت دارد
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cross compartment
cross compartment “دهليز عرضى علوم نظامى : دهليز تو در تو”
Read More »ترجمه کلمه cross check
cross check کامپيوتر : بررسى متقابل
Read More »ترجمه کلمه cross buck
cross buck ورزش : حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
Read More »ترجمه کلمه cross-breeding
cross-breeding پيوند دوجنس
Read More »ترجمه کلمه cross-breed
cross-breed جانوردورگه ،دورگ
Read More »ترجمه کلمه cross-bred
cross-bred در رگه ،پيوندى
Read More »ترجمه کلمه cross bracing
cross bracing عمران : مهاربندى بشکل مثلث
Read More »ترجمه کلمه cross brace
cross brace “گيره عرضى ،بادبند چپ و راست( اهنکارى) علوم مهندسى : مهار عرضى معمارى : بادبند چپ و راست”
Read More »ترجمه کلمه cross-bow
cross-bow کمان زنبورکى ،کمان پولادى ،گوله کمان
Read More »