cross from a flank “يک جناح را دور زدن علوم نظامى : عبور از يک جناح”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cross folding test
cross folding test علوم مهندسى : ازمايش چين خوردگى عرضى
Read More »ترجمه کلمه cross-flow
cross-flow علوم هوايى : دو سيال که بصورت عمود بر هم جريان دارند و توسط ورقه نازکى از هم عايق شده اند
Read More »ترجمه کلمه cross fire
cross fire “اتش متقاطع ،(نظ ).اتشبار متقاطع ،اتش گلوله متقابل علوم نظامى : تداخل دو مکالمه تلفنى يا تلگرافى با هم”
Read More »ترجمه کلمه cross file
cross file يک درميان در دو جهت قرار دادن
Read More »ترجمه کلمه cross-fertilize
cross-fertilize (دوجنس مختلف را )باهم پيوند زدن
Read More »ترجمه کلمه cross fertilization
cross fertilization لقاح دو سلول جنسى متفاوت ،لقاح متقابل
Read More »ترجمه کلمه cross fertile
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
Read More »ترجمه کلمه cross feed
cross feed “خورد متقابل علوم مهندسى : تغذيه عرضى”
Read More »ترجمه کلمه cross fall
cross fall “شيب عرضى معمارى : شيب در پهنا”
Read More »