cross member علوم هوايى : عضو ساختمانى براى اتصال دو ستون طولى هواپيما يا قطعات طولى ديگر
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cross magnetizing
cross magnetizing الکترونيک : ميدان مغناطيسى متقابل
Read More »ترجمه کلمه cross loading
cross loading “سر شکن کردن بارها،تقسيم بارهاى هواپيما علوم نظامى : مخلوط کردن بارها”
Read More »ترجمه کلمه cross-linking
cross-linking شيمى : اتصال عرضى
Read More »ترجمه کلمه cross line
cross line “تار مو،بعلاوه داخل دوربين علوم نظامى : خط تار موى دوربين”
Read More »ترجمه کلمه cross level buble
cross level buble “حباب تراز عرضى ،حباب تراز علوم نظامى : شيشه حباب تراز”
Read More »ترجمه کلمه cross level
cross level “تراز کردن ،افقى کردن علوم نظامى : تراز عرضى تراز چرخ ،حباب تراز افقى”
Read More »ترجمه کلمه cross-legged
cross-legged چارزانو
Read More »ترجمه کلمه cross-kick
cross-kick “ضربه با پا به سمت ديگر زمين که مدافع کمترى دارد( رگبى) ورزش : ضربه با پا به سمت ديگر زمين که مدافع کمترى دارد”
Read More »ترجمه کلمه cross index
cross index شاخص متقابل ،فهرست تقابلى
Read More »