cross trail “جاده عرضى علوم نظامى : جاده سرتاسرى عرضى در منطقه”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cross tip
cross tip “پيچ گوشتى چهارسو علوم نظامى : چارشاخه”
Read More »ترجمه کلمه cross thrust
cross thrust علوم هوايى : تراست ناخالص
Read More »ترجمه کلمه cross tell
cross tell “خبر دادن علوم نظامى : پخش اخبار به طور عرضى توزيع اخبار در يک سطح فرماندهى”
Read More »ترجمه کلمه cross talk
cross talk “تداخل صحبت ،القاء علوم مهندسى : تداخل صدا در اثر نزديکى دو فرستنده کامپيوتر : تداخل صدا الکترونيک : تداخل صداها در تلفن علوم نظامى : تداخل صدا در اثر نزديکى دو فرستنده”
Read More »ترجمه کلمه cross swords
cross swords دست و پنجه نرم کردن
Read More »ترجمه کلمه cross support
cross support ورزش : نگهداشتن بدن بحالت صليب
Read More »ترجمه کلمه cross stroke
cross stroke ورزش : فشار روى پا براى ازدياد سرعت يا چرخش
Read More »ترجمه کلمه cross stitch
cross stitch بخيه دوزى بچپ وراست( بشکل ضربدر)
Read More »ترجمه کلمه cross stay
cross stay “تقويت صليبى معمارى : بست چليپا”
Read More »