ترجمه کلمه cut free

cut free علوم مهندسى : ازاد بريدن

ترجمه کلمه cut down

cut down “خرد کردن ،خلاصه کردن ،تقليل دادن ورزش : زمين زدن حريف”

cut clear علوم مهندسى : ازاد بريدن

cut brick (to) معمارى : اجر تراشيدن

cut block ورزش : سدکردن دريافت کننده توپ با پشت پا

cut-back bitumens معمارى : قيرهاى محلول پس بريده

cut back “تعطيل کارخانه ،تقليل دادن ،بريدن ،تقليل بازرگانى : کاهش ناگهانى توليد”

cut away نيم تنه دامن گرد

cut and thrust کشمکش دست بيقه

cut and paste کامپيوتر : بريدن و چسباندن