damping winding علوم مهندسى : سيم پيچى ميراکننده
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه damping vane
damping vane علوم هوايى : پره اى در فلومتر سوخت براى کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جريان متلاطم
Read More »ترجمه کلمه damping power
damping power “قدرت ميرايى علوم مهندسى : امکان استهلاک”
Read More »ترجمه کلمه damping of instrument
damping of instrument الکترونيک : خفيدگى سنجه
Read More »ترجمه کلمه damping force
damping force شيمى : نيروى ميران
Read More »ترجمه کلمه damping factor
damping factor “شيمى : ضريب ميرايى علوم هوايى : نسبت دامنه هر موج به موجهاى بعدى”
Read More »ترجمه کلمه damping coil
damping coil الکترونيک : پيچک خفنده
Read More »ترجمه کلمه damping coefficient
damping coefficient “الکترونيک : ضريب خفيدگى شيمى : ضريب ميرايى”
Read More »ترجمه کلمه damping charactristics
damping charactristics عمران : مشخصات خفه شدن ارتعاش
Read More »ترجمه کلمه damping
damping “تضعيف ،تنظيم کار دستگاه ،ميرا شدن ،ميرايى( در فيزيک)،خفگى ،تخفيف ،تعديل علوم مهندسى : استهلاک الکترونيک : خفيدگى عمران : استهلاک ارتعاش روانشناسى : ميرايى علوم نظامى : کاستن از نوسانات دستگاه”
Read More »