ترجمه کلمه deform

deform “زشت کردن ،کج و معوج کردن ،بدشکل کردن ،از شکل انداختن ،دشديسه کردن علوم مهندسى : تغيير شکل يافتن”

ترجمه کلمه deforestation

deforestation “قطع درختان جنگلى زيست شناسى : جنگل زدايى”

deforest درختان جنگل را قطع کردن ،ازحالت جنگل خارج کردن ،جنگل تراشى کردن

deforciant کسى که مالى را از ديگرى بزور مى گيرد

deforcement غضب

deforce تصرف عدوانى کردن ،(حق).بزورمالى را از مالک گرفتن ،تصرف غاصبانه کردن

defoliation “برگريزى ،از بين بردن برگ گياهان زيست شناسى : برگريزش”

defoliating agent علوم نظامى : عامل از بين برنده برگ و سبزينه درختان

defoliate بى برگ کردن ،برگ ريختن

defoliants علوم نظامى : مواد از بين برنده برگ و سبزينه درختان