ترجمه کلمه deposable

deposable قابل عزل

ترجمه کلمه deportment

deportment اخلاق ،رفتار،سلوک ،وضع

deportee محکوم به تبعيد يا اخراج ،تبعيد شده ،اخراج شده

deportation “اخراج از کشور،تبعيد،نفى بلد،اخراج ،جلاى وطن قانون ـ فقه : نفى بلد،تبعيد و بيرون کردن فرد خارجى از کشور”

deportable قابل تبعيد

deport “تبعيد کردن ،حمل ،اخراج قانون ـ فقه : تبعيد کردن فرد خارجى از کشور”

depopulation “کاهش نفوس ،تقليل نفوس ،ويرانى بازرگانى : تخليه جمعيت”

depopulate کم جمعيت کردن ،از ابادى انداختن

deponont در ظاهر مجهول و در باطن معلوم ،شهادت دهنده

deponent درظاهرمجهول ودرمعنى معلوم ،گواهى نويس