فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
deputy chief of naval operation علوم دريايى : جانشين فرماندهى نيروى دريايى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه deputy
deputy “معاون ،نماينده ،وکيل ،جانشين ،نايب ،قائم مقام قانون ـ فقه : قائم مقام جانشين علوم نظامى : نماينده علوم دريايى : جانشين”
Read More »ترجمه کلمه deputize
deputize نمايندگى دادن ،نيابت کردن ،نمايندگى کردن
Read More »ترجمه کلمه depute
depute “نمايندگى دادن به ،نمايندگى کردن ،سپردن قانون ـ فقه : وکيل کردن”
Read More »ترجمه کلمه deputation
deputation “هيئت نمايندگى ،نماينده ،نمايندگى ،وکالت قانون ـ فقه : هيات نمايندگان”
Read More »ترجمه کلمه depuratory
depuratory پالاينده ،صاف کننده ،تصفيه کننده
Read More »ترجمه کلمه depurator
depurator پالاينده ،تصفيه کننده
Read More »ترجمه کلمه depurative
depurative پالاينده ،صاف کننده ،تصفيه کننده
Read More »ترجمه کلمه depuration
depuration پالايش ،پالش ،تصفيه
Read More »ترجمه کلمه depurate
depurate پاک کردن ،صاف کردن ،پالودن ،تصفيه کردن
Read More »