disaster recovery plan کامپيوتر : طرح يک واکنش به هنگاميکه خطرى نرم افزار و سخت افزار را تهديد مى کند
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه disaster dump
disaster dump کامپيوتر : رونوشت از حافظه کامپيوتر که نتيجه اشتباه غير قابل پوشش در برنامه است
Read More »ترجمه کلمه disaster control
disaster control “روش کنترل سوانح علوم نظامى : روش مقابله با سوانح و بلايا”
Read More »ترجمه کلمه disaster
disaster “فاجعه ،حادثه بد،مصيبت ،بلا،ستاره ء بدبختى روانشناسى : فاجعه بازرگانى : حادثه بد علوم نظامى : سانحه”
Read More »ترجمه کلمه disassociation
disassociation عدم يا فسخ همکارى
Read More »ترجمه کلمه disassociate
disassociate جداکردن ،مجزاکردن ،همکارى نکردن ،ازهمکارى دست کشيدن
Read More »ترجمه کلمه disassembly order
disassembly order “دستور باز کردن و پياده کردن قطعات يک وسيله علوم نظامى : روش پياده کردن وسيله”
Read More »ترجمه کلمه disassembly
disassembly “پياده کردن موتور علوم مهندسى : عکس عمل مونتاژ تجريه قطعات”
Read More »ترجمه کلمه disassembler
disassembler کامپيوتر : برنامه اى که کد زبان ماشين را گرفته و کد زبان اسمبلر را که برنامه به زبان ماشين از ان ايجاد مى شود توليد مى کند
Read More »ترجمه کلمه disassemble
disassemble “تجزيه کردن ،اوراق کردن ،مجزا کردن ،سوا کردن ،پياده کردن( ماشين الات)،به هم ريختن علوم مهندسى : پياده کردن موتور اتومبيل جداکردن علوم نظامى : باز کردن اسلحه يا موتور”
Read More »