footlights رديف چراغ هاى جلو صحنه نمايش ومانند ان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه footle
footle لودگى يا بازى کردن ،پايگکوبى ،هرزه درايى
Read More »ترجمه کلمه footler
footler ژاژخاى ،لوده
Read More »ترجمه کلمه foothole
foothole جاى ثابت ،مقام
Read More »ترجمه کلمه footing
footing “شالوده ،بار پى ،پايه ستون ،جاى پا،موقعيت ،وضع عمران : قسمتى از پى ساختمان که بارها را مستقيما “”به خاک منتقل ميکند معمارى : پاى بست”
Read More »ترجمه کلمه footgear
footgear پاپوش ،کفش
Read More »ترجمه کلمه foothill
foothill تپه دامنه کوه
Read More »ترجمه کلمه foothold
foothold “جاى پا( کوهنوردى)،جاى پا،زير پايى ،جاى ثابت ،پايگاه ورزش : جاى پا”
Read More »ترجمه کلمه footfall
footfall )= step(پله
Read More »ترجمه کلمه final act
final act “سند نهايى ،قطعنامه قانون ـ فقه : سندى است که در پايان کار کنفرانس تنظيم مى شود و خلاصه کارهاى کنفرانس و نتايج حاصله از ان و تعهدات و موافقتهاى ناشيه از ان و نيز مسائلى که جنبه فرعى دارند مانند توصيه ها و ارزوهاى اعضا کنفرانس را در بردارد”
Read More »