ترجمه کلمه forbidden

forbidden “حرام ،محرم ،ممنوع کامپيوتر : ممنوع قانون ـ فقه : ممنوع شده ،ممنوع علوم نظامى : قدغن”

ترجمه کلمه forbidden band

forbidden band “الکترونيک : نوار غير مجاز شيمى : نوار ممنوع”

forbidden character دخشه ممنوعه

forbid “:)vt.(قدغن کردن ،منع کردن ،بازداشتن ،اجازه ندادن )=accursed( :)adj( ملعون ،مطرود قانون ـ فقه : ممنوع کردن”

final diameter علوم دريايى : قطر نهايى

forbiddance قدغن ،نهى ،ممانعت ،منع ،بازداشت ،جلوگيرى

forbearing با حوصله ،با گذشت

forbearingly بردبارانه ،شکيب ،از روى گذشت ،با گذشت

forbade قدغن کرد،نهى کرد،منع کرد،بازداشت ،نا مقدور ساخت

forbear ( )forebear(معمولا بصورت جمع )نيا،اجداد،جد اعلى ،احتراز کردن ،امساک کردن ،خوددارى کردن از،صرف نظر کردن ،گذشتن از،اجتناب کردن از،گذشت کردن