ترجمه کلمه forward slip

forward slip “پيش افتادگى ،جلو افتادگى علوم مهندسى : لغزش به سمت جلو”

ترجمه کلمه forward slope

forward slope “شيب جلو علوم نظامى : شيب متمايل به جلو”

forward resistance الکترونيک : مقاومت مستقيم

forward sale “بيع سلف ،بيع سلم ،پيش فروش قانون ـ فقه : پيش فروش ،نسيه فروختن”

forward sales “فروش سلف ،فروش کالا جهت تحويل در اينده بازرگانى : پيش فروش”

forward reaction شيمى : واکنش رفت

forward reference ارجاع به جلو

financial intermediary “واسطه مالى بازرگانى : موسسه مالى واسطه”

forward purchase “معامله سلف قانون ـ فقه : پيش خريد،خريد سلف”

forward purchasing “سلف خرى قانون ـ فقه : پيش خريد”