ترجمه کلمه fragilely

fragilely بطور شکننده ،به نازکى

ترجمه کلمه fragility

fragility “نازکى ،زودشکنى ،تردى ،ظرافت علوم مهندسى : شکنندگى”

frae )=from(از،بواسطه ،مطابق

fraenum بند

finding “يافته ،حکم ،افزار،انچه کارگر از خود بر سر کار مى برد،يافت ،کشف ،اکتشاف ،يابش معمارى : مکشوفات روانشناسى : يافته”

fradulent bankruptcy قانون ـ فقه : ورشکستگى به تقلب

fradulent bankruptey قانون ـ فقه : ورشکستگى به تقلب

fradulent conveyance “معامله به قصد فرار از دين قانون ـ فقه : معامله به قصد اضرار غير”

fracture-proof “مقاوم در برابر شکستگى علوم مهندسى : نشکن”

fradulent “کلاهبردار،نامشروع ،متقلب قانون ـ فقه : فريب اميز”