framentary پاره پاره ،تکه تکه ،شکسته ،ناقص
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه framer
framer تنظيم کننده ،قاب ساز
Read More »ترجمه کلمه framework
framework “بسته نرم افزارى ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه ،مديريت پايگاه داده ،صفحه گسترده ،قالب چهار ديوارى ،اسکلت ،خرپا،چوب بست ،چارچوب ،چهارچوبه ،کالبد،استخوان بندى ،بدنه علوم مهندسى : سوله کامپيوتر : ارتباطات و گرافيک هاى تجارى را فراهم مى کند معمارى : تيرپايه روانشناسى : چهارچوب”
Read More »ترجمه کلمه framebuffer
framebuffer کامپيوتر : يک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه ديجيتالى که براى ذخيره يک تصوير کامپيوترى بکار مى رود
Read More »ترجمه کلمه framed
framed ساخته ،درست شده
Read More »ترجمه کلمه frame partition
frame partition “جداگر سازه دار،تيغه تيرپايهاى معمارى : تيغه قالبى”
Read More »ترجمه کلمه frame-up
frame-up “پرونده سازى قانون ـ فقه : توطئه”
Read More »ترجمه کلمه frame work
frame work بازرگانى : چهارچوب
Read More »ترجمه کلمه frame of hachsaw
frame of hachsaw “کمان اره چکى معمارى : کلاف اره چکى”
Read More »ترجمه کلمه fine aggregate
fine aggregate “مواد ريز،مصالح ريزدانه عمران : مواد دانه ريز معمارى : سنگدانه هاى ريز”
Read More »