fine-draw رفو کردن ،امتداد دادن ،نازک کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه frantic
frantic بى عقل ،اتشى ،عصبانى ،از کوره در رفته
Read More »ترجمه کلمه frantically
frantically ديوانه وار،باشدت خشم
Read More »ترجمه کلمه frankly
frankly رک وپوست کنده ،صراحتا،جوانمردانه
Read More »ترجمه کلمه frankness
frankness رک گوئى ،ازادگى ،صداقت
Read More »ترجمه کلمه frankpledge
frankpledge (حق .قديم انگلستان )مسئوليت دسته جمعى افراد ماليات پرداز يک ناحيه ،مسئول
Read More »ترجمه کلمه franklin
franklin فرد ازاده ،ملاک ازاداز طبقه سوم( در سده هاى ۱۴ و ۱۵ ميلادى)،طبقه متوسط اجتماع
Read More »ترجمه کلمه franklin stove
franklin stove بخارى اختراعى فرانکلين
Read More »ترجمه کلمه frankincense
frankincense (گ.ش ).کندر،بوته کندر،درخت کندر سرخ ،کندر هندى ،درخت مرمکى
Read More »ترجمه کلمه franking machine
franking machine “دستگاهى که تاريخ و هزينه پست را روى کاغ چاپ ميکند بازرگانى : نقش تمبر”
Read More »