ترجمه کلمه thirster

thirster تشنه

ترجمه کلمه to barter away

to barter away بطريق معاوضه ازدست دادن ،باکالاى ديگرمعاوضه کردن

to barter for مبادله کردن

to base one self تکيه کردن ،اعتماد کردن

thirst for glory ارزوى جاه وجلال

to bathe in blood درخون غلتيدن ،درخون غوطه خوردن يا اغشتن

thirst “تشنگى ،عطش ،ارزومندى ،تشنه بودن ،ارزومند بودن ،اشتياق داشتن روانشناسى : تشنگى”

thirl حفره ،پنجره ،لرزش ،طنين ،سوراخ سوراخ کردن ،دريدن ،گرفتار کردن ،محدود کردن

tamping “عمران : سفت کردن حفره ها بعد از پرکردن علوم نظامى : بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کيپ کردن خرج”

third world economies بازرگانى : اقتصاد کشورهاى جهان سوم