fructose شهد ميوه ،ماده قندى ميوه ،ماينه رو،ساده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fructuous
fructuous پر ميوه ،بارور،سودمند
Read More »ترجمه کلمه frugal
frugal صرفه جو،مقتصد،با صرفه ،اندک ،ميانه رو،ساده
Read More »ترجمه کلمه fructification
fructification باراورى ،ميوه دهى ،بردهى
Read More »ترجمه کلمه fructify
fructify ميوه دادن ،مثمر شدن ،ميوه دار کردن ،برومند کردن ،بارور ساختن
Read More »ترجمه کلمه frozen assets
frozen assets “دارائيهاى مسدود بازرگانى : دارائى که بعلت ادعاى فرد يا افرادى قابل فروش نميباشد”
Read More »ترجمه کلمه frozen wages
frozen wages “مزدهاى ثابت بازرگانى : مزدهاى غير قابل تغيير مزدهاى منجمد”
Read More »ترجمه کلمه fructiferous
fructiferous ميوه دار،باراور،بادار،ميوه اور
Read More »ترجمه کلمه finical
finical )=finicky(شيک ،خوش لباس ،متوجه جزئيات
Read More »ترجمه کلمه froze
froze (زمان ماضى فعل )freeze يخ زد،منجمد شد
Read More »