frustration “عقيم گذارى ،خنثى سازى ،محروم سازى ،نا اميدى قانون ـ فقه : غير ممکن شدن اجراى قرارداد به دليل دخالت وقايع غير مترقبه روانشناسى : ناکامى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه frustration of contract
frustration of contract بازرگانى : بى نتيجه ماندن قرارداد
Read More »ترجمه کلمه frustration tolerance
frustration tolerance روانشناسى : تحمل ناکامى
Read More »ترجمه کلمه filamentary
filamentary )filamentous(ليفى ،رشته اى ،ريشه اى ،ميله اى
Read More »ترجمه کلمه fining
fining تصفيه ،قال
Read More »ترجمه کلمه frustrated contract
frustrated contract قانون ـ فقه : قراردادى که اجراى ان به دليل دخالت وقايع غير مترقبه غير مممکن شده است قرارداد عقيم شده
Read More »ترجمه کلمه frustrate
frustrate “بدل کارى( کشتى)،خنثى کردن ،هيچ کردن ،باطل کردن ،نااميد کردن ،فکر کسى را خراب کردن ،فاسدشدن ورزش : بدل کارى”
Read More »ترجمه کلمه frustrated
frustrated بى نتيجه ( مانده) ،باطل ،بيهوده ،عقيم مانده
Read More »ترجمه کلمه frustrated cargo
frustrated cargo “کالاى سرگردان علوم نظامى : کالاى متروکه”
Read More »ترجمه کلمه frumenty
frumenty گندمى که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچين وشيرينى بان بزنند،بلغور
Read More »