ترجمه کلمه to attain ones goal

to attain ones goal بمقصد( يامقصود )خودرسيدن ،بارزوى خودنائل شدن

ترجمه کلمه this book is yours

this book is yours اين کتاب مال شما ست

to attain perfection بحد کمال رسيدن

take up برداشتن ،اشغال کردن ،جذب کردن ،دردست گرفتن ،ادامه دادن ،سوار کردن ،دستگير کردن ،معاشرت کردن

to attend a funeral تشييع جنازه کردن ،باجنازه همراهى کردن

this act provoked my inquiry اين کار موجب پرسش من است

to back out of جرزدن ،دبه کردن

this اين ،(صورت جمع ان these است)

thirty two bit chip کامپيوتر : تراشه ۳۲ بيتى

to back up يارى ياکمک کردن