funds قانون ـ فقه : وجوه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fundamentalist
fundamentalist کسيکه نسبت بکتاب مقدس واصول دين پروتستان طرفدارعقايدکهنه است
Read More »ترجمه کلمه fundamentally
fundamentally “اصلا””،اساسا”””
Read More »ترجمه کلمه fundamentals
fundamentals “قانون ـ فقه : امهات ورزش : مهارتهاى اصولى”
Read More »ترجمه کلمه fundametal
fundametal بنيانى ،اساسى ،اصلى ،بنيادى ،تشکيل دهنده ،واجب
Read More »ترجمه کلمه fundamental units
fundamental units علوم هوايى : يکاهاى بنيادى
Read More »ترجمه کلمه fundamental vibration
fundamental vibration شيمى : ارتعاش اصلى
Read More »ترجمه کلمه fundamentalism
fundamentalism اعتقاد به عقايد نياکانى مسيحيت واصول دين پروتستان ،بنيادگرايى
Read More »ترجمه کلمه fundamental skill
fundamental skill ورزش : مهارت بنيادى
Read More »ترجمه کلمه fundamental unit
fundamental unit “يکاى بنيادى ،يکاى اصلى الکترونيک : واحدهاى اصلى شيمى : واحد اصلى”
Read More »