ترجمه کلمه germinant

germinant رويان ،جوانه زننده ،سبز شونده

ترجمه کلمه germin

germin جوانه زدن ،اغازروييدن کردن ،سبزشدن

germinal نطفه اى ،تخمى ،جرثومه اى ،بدوى ،اصلى ،جنينى

germinal area قسمتى از پلاستودرم که جنين اصلى مهره داران را تشکيل ميدهد

germicidal وابسته به ميکرب کشى

germicide نطفه کش ،ميکرب کش ،ضد باکترى

germiculture پرورش ميکروب

galicean گاليسى ،بومى يا زبان گاليس ولايتى از اسپانيا

germanophobia بيزارى ازالمان( والمانى)،تنفرازالمان و( المانى)

germany “المان علوم مهندسى : المان”