glass “دستگاه بارومتر،دستگاه ارتفاع سنج دوربين ،ابگينه ،ليوان ،گيلاس ،جام ،استکان ،ايينه ،شيشه دوربين ،شيشه ذره بين ،عدسى ،شيشه الات ،الت شيشه اى ،شيشه گرفتن ،عينک دار کردن ،شيشه اى کردن ،صيقلى کردن علوم مهندسى : عدسى عمران : شيشه معمارى : زجاج علوم نظامى : يخ”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه glarnig
glarnig مشعشع
Read More »ترجمه کلمه glary
glary داراى تشعشع
Read More »ترجمه کلمه glasic type drop
glasic type drop عمران : ابشار شيب دار
Read More »ترجمه کلمه glaring
glaring درخشان ،زياد،اشکار،مشهور،خيره ،خودنما
Read More »ترجمه کلمه glaringly
glaringly بطور درخشنده ،بطور مشهور،با نگاه خيره ،از روى خودنمائى
Read More »ترجمه کلمه glaringness
glaringness دريدگى ،خيرگى ،بى شرمى
Read More »ترجمه کلمه glare
glare “درخشندگى زياد،روشنايى زننده ،تابش خيره کننده ،تشعشع ،خيره نگاه کردن علوم مهندسى : درخشيدن کامپيوتر : درخشش روانشناسى : چشم دوزى”
Read More »ترجمه کلمه gallinule
gallinule نوعى پرنده ابزى از خانواه ابچليک ها)Rallidae(
Read More »ترجمه کلمه glare effect
glare effect روانشناسى : اثر چشم دوزى
Read More »