gather sternway علوم دريايى : شروع به عقب رفتن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه gather writer
gather writer کامپيوتر : تمرکز اطلاعات در داخل يک رکورد فيزيکى
Read More »ترجمه کلمه gateway
gateway “اتصال ميان دو شبکه نامتشابه کامپيوترى که دو شبکه ارتباطى متفاوت و مجزا را به هم وصل مى کند،گذرگاه ،مدخل ،دروازه کامپيوتر : مسير دريچه”
Read More »ترجمه کلمه gather
gather گرد امدن ،جمع شدن ،بزرگ شدن ،جمع کردن ،گرد کردن ،گرداورى کردن ،نتيجه گرفتن ،استباط کردن
Read More »ترجمه کلمه gather headway
gather headway علوم دريايى : شروع به جلو رفتن
Read More »ترجمه کلمه gatepost
gatepost تير چار چوب دروازه ،بازوى دروازه
Read More »ترجمه کلمه gates opening indicator
gates opening indicator عمران : شاخص باز شدن دريچه ها
Read More »ترجمه کلمه gatehouse
gatehouse اطاق دروازه بان ،اطاق يازندان بالاى دروازه
Read More »ترجمه کلمه gatekeeper
gatekeeper دروازه بان
Read More »ترجمه کلمه gain ground
gain ground “ضربه با پا به اميد بل گرفتن ان نزديک دروازه حريف ،پيشروى کردن قانون ـ فقه : خاک دشمن را تصرف کردن تجاوز و تعدى کردن ورزش : پيشروى شمشيرباز بسوى حريف”
Read More »