فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
he never saw a lion او هرگز شير نديده است
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه he must needs go
he must needs go از رفتن ناگزير است ،بيخود اصرار دارد برفتن
Read More »ترجمه کلمه he needs must go
he needs must go ناچار بايد برود
Read More »ترجمه کلمه he nestles in the chair
he nestles in the chair در صندلى غنوده( يا لم داده ) است
Read More »ترجمه کلمه hagbut
hagbut نوعى تفنگ شمخال که ته قنداق ان خميده است
Read More »ترجمه کلمه he muddled through
he muddled through بدون هيچ زرنگى يا مهارت بمقصود خود رسيد
Read More »ترجمه کلمه he must have gone
he must have gone بايد رفته باشد
Read More »ترجمه کلمه he means mischief
he means mischief مقصودش شيطنت( کردن ) است
Read More »ترجمه کلمه he means well
he means well نيتش خوب است ،قصد بدى ندارد
Read More »ترجمه کلمه he married a f
he married a f زنى راگرفت که ارث باورسيده بود
Read More »