throwing the hammer ورزش : پرتاب چکش
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه throwing sector
throwing sector ورزش : نقطه فرود وسيله پرتاب شده
Read More »ترجمه کلمه time lapse
time lapse مرور زمان ،گاه گذشت
Read More »ترجمه کلمه time limit
time limit “حد زمانى روانشناسى : حد زمانى بازرگانى : محدوديت زمانى ورزش : محدوده زمانى”
Read More »ترجمه کلمه throwing sector
throwing sector ورزش : نقطه فرود وسيله پرتاب شده
Read More »ترجمه کلمه time loan
time loan وام مدت دار،گاه وام
Read More »ترجمه کلمه throwing line
throwing line ورزش : نيمدايره اى که پرتابگر نيزه نبايد از ان تجاوز کند
Read More »ترجمه کلمه tallowy
tallowy پيه مانند،چرب ،پيه اندود
Read More »ترجمه کلمه throwing events
throwing events ورزش : رشته هاى پرتابى
Read More »ترجمه کلمه time lock
time lock قفل ساعتى ،گاه قفل
Read More »