infrared ray “اشعه فرو سرخ ،اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز نجوم : پرتو فرو سرخ”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه infrared absorption
infrared absorption شيمى : جذب زير قرمز
Read More »ترجمه کلمه infrared imagery
infrared imagery “عکسبردارى مادون قرمز علوم نظامى : عکاسى با استفاده از اشعه مادون قرمز”
Read More »ترجمه کلمه infrared
infrared “(فيزيک )وابسته به اشعه مادون قرمز،فرو سرخ علوم مهندسى : مادون قرمز شيمى : زير قرمز زيست شناسى : فروسرخ علوم هوايى : مادون قرمز”
Read More »ترجمه کلمه infrared (if)
infrared (if) “اشعه مادون قرمز علوم نظامى : مادون قرمز”
Read More »ترجمه کلمه infrangible
infrangible خرد نشدنى ،تجزيه ناپذير،غير قابل نقض
Read More »ترجمه کلمه infraorbital
infraorbital واقع در زير کاسه چشم
Read More »ترجمه کلمه inframundane
inframundane زير جهانى
Read More »ترجمه کلمه infrangibility
infrangibility غيرقابل نقض بودن
Read More »ترجمه کلمه inframaxillary nerves
inframaxillary nerves پى هاى ارواره زيرين
Read More »