inspectoral وابسته به بازرس ها
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه inspective
inspective وابسته به تفتيش و بازرسى
Read More »ترجمه کلمه inspector
inspector “نگهبان ،بازرس ،مفتش علوم مهندسى : کنترلر معمارى : بازبين قانون ـ فقه : بازرس ،مفتش روانشناسى : بازبين بازرگانى : نظارت کننده ورزش : داور براى تشخيص نقض مقررات مسابقه علوم نظامى : بازرس”
Read More »ترجمه کلمه inspectional
inspectional مربوط به بازرسى ،نظرى ،ديدنى
Read More »ترجمه کلمه icarus
icarus “(افسانه يونان )ايکاروس پسر دالوس نجوم : ايکاروس”
Read More »ترجمه کلمه inspection test
inspection test علوم مهندسى : ازمايش کار
Read More »ترجمه کلمه inspection well
inspection well معمارى : چاه بازديد
Read More »ترجمه کلمه inspection lamp
inspection lamp علوم مهندسى : لامپ کنترل
Read More »ترجمه کلمه inspection shaft
inspection shaft معمارى : ميله بازديد
Read More »ترجمه کلمه inspection hole
inspection hole معمارى : روزنه بازبينى
Read More »