فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
insubordinate “نافرمان ،نا فرمان ،گردن کش ،سرکش علوم نظامى : سرخود”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه instruments of percussion
instruments of percussion ادوات ضربى
Read More »ترجمه کلمه instruments of ratification
instruments of ratification قانون ـ فقه : اسناد دال بر تصويب و تصديق
Read More »ترجمه کلمه ice crete
ice crete “بتون مسلح ،بتون يک پارچه يا پيش ساخته علوم نظامى : بتون فشرده”
Read More »ترجمه کلمه instrumentation
instrumentation “تجهيزات ،دستگاهها،ترتيب اهنگ ،تنظيم اهنگ ،استعمال الت ،ابزار کامپيوتر : کاربرد وسائل سنجش علوم نظامى : تجهيز کردن”
Read More »ترجمه کلمه instrumentman
instrumentman ترازدار
Read More »ترجمه کلمه instruments
instruments علوم هوايى : الات دقيق
Read More »ترجمه کلمه instrumentality
instrumentality وسيله ،واسطه ،دستيارى
Read More »ترجمه کلمه instrumentally
instrumentally با وسيله ،با اسباب ،با ساز،با الت موسيقى
Read More »ترجمه کلمه instrumental variable
instrumental variable “متغير ابزارى بازرگانى : متغير وسيله”
Read More »