intergrowth رشد با هم ،رويش توام ،رشد درونى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه intergradation
intergradation محو سازى تدريجى ،درجه بندى داخلى
Read More »ترجمه کلمه intergrade
intergrade تدريجا محو کردن ،تدريجا محو شدن ،طبقه بندى داخلى کردن
Read More »ترجمه کلمه intergraft
intergraft متقابلا پيوند شدن ،متقابلا پيوند زدن
Read More »ترجمه کلمه intergalactic
intergalactic بين کهکشانى
Read More »ترجمه کلمه intergeneric
intergeneric بين گونه اى ،بين انواع نژادى ،بين طبقه اى
Read More »ترجمه کلمه interglacial
interglacial (ز.ش ).واقع در بين دو دوره يخ بندان
Read More »ترجمه کلمه interfruitful
interfruitful (در مورد گياه )قابل گرده افشانى يا لقاح با يکديگر
Read More »ترجمه کلمه interfuse
interfuse در هم ريختن ،بهم اميختن ،افشاندن
Read More »ترجمه کلمه interfusion
interfusion بهم اميختن ،در هم ريختن
Read More »