interogation mark نشان پرسش
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه interoperability
interoperability علوم نظامى : قابليت همکارى با قسمتها يا يکانهاى ديگر قابليت تعميم کار يک يکان
Read More »ترجمه کلمه interocular distance
interocular distance علوم نظامى : فاصله بين عدسيهاى يک وسيله ديدبانى يا بين دو چشم
Read More »ترجمه کلمه icon oclast
icon oclast شمايل شکن ،بت شکن
Read More »ترجمه کلمه interoffice
interoffice مکاتبه و مراسله بين ادارات يک موسسه
Read More »ترجمه کلمه interoceanic
interoceanic ولقع در ميان اقيانوس
Read More »ترجمه کلمه interoceptive
interoceptive (تش ).وابسته به انگيزش و تحريک درونى ،وابسته به احشاء،ناشى از امعاء واحشاء
Read More »ترجمه کلمه interoceptor
interoceptor “گيرنده احشايى روانشناسى : گيرنده درونى”
Read More »ترجمه کلمه internuncio
internuncio در باب عالى عثمانى ،رابط،پيک ،کفيل سفارت پاپ
Read More »ترجمه کلمه internunico
internunico “نماينده پاپ ،فرستاده پاپ قانون ـ فقه : قائم مقام نماينده پاپ”
Read More »