فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
interrupter cam الکترونيک : بادامک پلاتين
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه interruptedly
interruptedly بطور گسيخته ،بطور غير مسلسل
Read More »ترجمه کلمه interrupter
interrupter “کليد قطع ،ادم قطع کننده علوم مهندسى : قطع کننده الکترونيک : ضربه گر قانون ـ فقه : معارض”
Read More »ترجمه کلمه interrupted task
interrupted task روانشناسى : تکليف ناتمام
Read More »ترجمه کلمه i areraged six hours a day
i areraged six hours a day روى هم رفته روزى شش ساعت کار کردم
Read More »ترجمه کلمه iconolatry
iconolatry “شمايل پرستى روانشناسى : شمايل پرستى”
Read More »ترجمه کلمه interrupted line
interrupted line “خط چين علوم نظامى : خط بريده بريده”
Read More »ترجمه کلمه interrupted quick flashing light
interrupted quick flashing light (چراغ)
Read More »ترجمه کلمه interrupt vector
interrupt vector کامپيوتر : بردار وقفه
Read More »ترجمه کلمه interrupted
interrupted مقطوع ،فاصله دار،متناوب
Read More »