interset-free loan قانون ـ فقه : قرض الحسنه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه intersex
intersex دو جنسه ،نروماده
Read More »ترجمه کلمه iconomachy
iconomachy جنگ با شمايل پرستى
Read More »ترجمه کلمه interseptal
interseptal واقع در ميان جدارها،واقع در ميان پره ها
Read More »ترجمه کلمه interservice
interservice “داخل قسمت ،بين ادارات علوم نظامى : بين يکانها در حين خدمت”
Read More »ترجمه کلمه interserviceable
interserviceable “قابل استفاده به وسيله چند قسمت يا چند نوع يکان علوم نظامى : وسيله چند يکانى”
Read More »ترجمه کلمه intersectional
intersectional تقاطعى ،وابسته بمحل تقاطع
Read More »ترجمه کلمه intersectional service
intersectional service علوم نظامى : قسمت پشتيبانى داخل منطقه مواصلات يکان پشتيبانى منطقه مواصلات
Read More »ترجمه کلمه intersegmental
intersegmental روانشناسى : ميان قطعه اى
Read More »ترجمه کلمه iconology
iconology شمايل شناسى ،پيکر شناسى
Read More »