intervening variable روانشناسى : متغير فرضى رابط
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ics
ics “Irish Computer Society کامپيوتر : انجمن کامپيوترى ايرلند”
Read More »ترجمه کلمه intervener
intervener “وارد ثالث ،مداخله کننده قانون ـ فقه : در CL علت ورود دعوى ثالث ممکن است نفع شخصى يا لزوم حفظ منافع جامعه باشد”
Read More »ترجمه کلمه intervene
intervene “در ميان امدن ،مداخله کردن ،پا ميان گذاردن ،در ضمن روى دادن ،فاصله خوردن ،حائل شدن بازرگانى : مداخله کردن ،دخالت کردن”
Read More »ترجمه کلمه i asked him a question
i asked him a question پرسشى از او کردم ،چيزى از او پرسيدم ،سئوالى از او پرسيدم
Read More »ترجمه کلمه intervascular
intervascular واقع در ميان رگ ها
Read More »ترجمه کلمه interveinal
interveinal واقع در ميان سياه رگ ها،بين الوريدى
Read More »ترجمه کلمه intervallic
intervallic فاصله اى
Read More »ترجمه کلمه intervalometer
intervalometer “مسافت سنج ،فاصله سنج( مخصوص بارريزى هوايى) علوم نظامى : فاصله سنج”
Read More »ترجمه کلمه intervance of third party
intervance of third party قانون ـ فقه : ورود ثالث
Read More »