interviewee روانشناسى : مصاحبه شونده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه intervicalic
intervicalic ميان دو صدا واقع شونده
Read More »ترجمه کلمه icteric
icteric زرديانى ،يرقانى ،دچار زردى ،زردى بر،دافع يرقان
Read More »ترجمه کلمه intervert
intervert سوى ديگر برگرداندن ،منحرف کردن ،بخود اختصاص دادن ،برگرداندن
Read More »ترجمه کلمه intervertebral
intervertebral (تش ).واقع در ميان مهره ها،بين مهره داران
Read More »ترجمه کلمه interventionism
interventionism (حق ).سيستم مداخله دولت در امور اقتصادى و عدم وجود ازادى درتجارت
Read More »ترجمه کلمه interventionist
interventionist طرفدار مداخله
Read More »ترجمه کلمه intervenium
intervenium بافت ميان رگ هاى برگ
Read More »ترجمه کلمه intervention
intervention “نفوذ،دخالت ،مداخله ،شفاعت قانون ـ فقه : مداخله ،هر عملى که از ناحيه يک دولت صادر شده نتيجه ان تزلزل حاکميت و استقلال داخلى و خارجى کشور ديگرى باشد روانشناسى : اقدام بازرگانى : مداخله علوم نظامى : مداخله کردن”
Read More »ترجمه کلمه intervenient
intervenient مداخله کننده ،در ميان اينده ،واقع در ميان
Read More »