investiture اعطاى نشان ،سرمايه گذارى ،دادن امتياز،تفويض
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه investigation of foundation conditions
investigation of foundation conditions “شناسايى زمين پى معمارى : تحقيق شرايط شالوده”
Read More »ترجمه کلمه investigative
investigative مبنى بر رسيدگى ،تحقيقى ،باز جو ( ينده)
Read More »ترجمه کلمه investigator
investigator “بازپرس ،رسيدگى کننده ،بازجو،مامور تحقيق قانون ـ فقه : مامور تحقيق علوم نظامى : مامور تحقيق”
Read More »ترجمه کلمه investigate
investigate “جستار کردن ،رسيدگى کردن(به)،وارسى کردن ،بازجويى کردن(در)،تحقيق کردن ،استفسار کردن ،اطلاعات مقدماتى بدست اوردن قانون ـ فقه : رسيدگى کردن علوم نظامى : تجسس کردن”
Read More »ترجمه کلمه investigation
investigation “تجسس ،جستجو،جستار،بازجويى ،بررسى ،تحقيق ،رسيدگى معمارى : بازجويى قانون ـ فقه : تحقيق ،وارسى روانشناسى : پژوهش علوم نظامى : تجسس”
Read More »ترجمه کلمه investigation in the supreme court
investigation in the supreme court قانون ـ فقه : رسيدگى فرجامى
Read More »ترجمه کلمه invest
invest “سرمايه گذارى ،نهادن ،منصوب کردن ،اعطاء کردن سرمايه گذاردن علوم مهندسى : منصوب کردن قانون ـ فقه : سرمايه گذاشتن بازرگانى : سرمايه گذارى کردن”
Read More »ترجمه کلمه invested with power
invested with power داراى اختيار،اختيار داده شده
Read More »ترجمه کلمه investigable
investigable قابل رسيدگى
Read More »